مرخصی معمار مشهور برجام
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۳۰۶۰۵
مالی که به عنوان یکی از معماران برجام شناخته میشود، در دو سال اخیر جزو چهرههای کلیدی مذاکرات لغو تحریمها، تبادل زندانیان و آزادسازی داراییهای ایران در محیط بینالمللی شناخته شده است. البته برخی محافل رسانهای در داخل و خارج ایران که پیشتر حضور مالی را فرصتی برای ایران در موضوع مذاکرات عنوان میکردند، تلاش دارند که تعلیق مالی و تغییر احتمالی مسئول تیم آمریکا در مذاکرات لغو تحریمها را موضوعی مهم و تعیینکننده در روند مذاکراتی که هنوز هیچیک از طرفین در مورد آغاز آن اظهارنظری نکردهاند، عنوان کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حقیقت آن است که سیاست خارجی کشورها وابسته به افراد نیست و حاصل تصمیمات اجماعی ارکان حاکمیت است. بهصورت طبیعی، معیار ارزیابی اراده کشورها در روابط خارجی، اقدامات واقعی آنهاست نه تغییر مجریان. از اینرو مسائل داخلی آمریکا اساسا موضوعی نیست که نقش تعیینکنندهای بر تصمیمگیریهای راهبردی طرف ایرانی داشته باشد.
بر همین اساس روز گذشته هم ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سؤالی درباره مرخصی رابرت مالی گفت که «مرخصی رابرت مالی را من باید جواب بدهم؟! در ارتباط با موضوعات داخلی دیگر کشورها اظهارنظر نمیکنیم. آنچه برای ما مهم است، سیاستها و رویکردهای کشورها و مشخصا سیاستها و رویکردهای دولت آمریکاست، نه اشخاصی که در گفتوگوها دولت آمریکا را نمایندگی میکنند. اینگونه بهنظر میرسد هر فردی مجری سیاستهای حاکمیت و نظام خودش است و تغییر افراد نمیتواند تغییر چندانی در تغییر سیاستها ایفا کند.»
سوءاستفاده احتمالی از اطلاعات طبقهبندی شده
حالا با تغییر «مرد شماره یک» تیم آمریکایی در پرونده ایران، بسیاری از تحلیلگران با لنزهای متفاوت مرخصی اجباری وی را بررسی میکنند. برخی تغییر رابرت مالی را پیامی به ایران در زمینه مذاکرات رفعتحریمها میدانند، درحالیکه این موضوع فقط ناظر به تغییر مجریان است. از سوی دیگر برخی هم معتقدند فشار جمهوریخواهان و لابی صهیونیستی در واشنگتن سبب به حاشیه رفتن مالی شده است. با وجود گمانهزنیهای مختلف درباره علت کنار گذاشته شدن رابرت مالی از تیم مذاکرهکننده آمریکا، رسانه آمریکایی سیانان علت مرخصی اجباری رابرت مالی را سوءاستفاده احتمالی از اطلاعات طبقهبندی شده دانست. خود مالی هم در مصاحبهای با بهکارگیری کلمات مبهم، بررسی «محورهای امنیتی» را علت مرخصی اجباری اعلام کرد. بهتازگی در جریان یکی از جلسات محرمانه کنگره بر سر مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا از رابرت مالی خواسته شد برای ارائه توضیحات حاضر شود که البته او از انجام این کار سر باز زده و در غیاب مالی ظاهرا قرار است پیگیری پرونده ایران ازسوی پالی و گورک دنبال شود. پیشینه اتفاقات اخیر در حوزه دیپلماسی و مذاکرات چقدر اثرگذار است؟
۲ دور مذاکره با مکگورک در عمان
سفر هیثم بنطارق، سلطان عمان به تهران، سیگنال قوی در زمینه تفاهم اولیه میان ایران و آمریکا از کانال مسقط ارزیابی میشود.
علی باقری، مذاکره کننده ارشد کشورمان در دو دور مذاکرات عمان این بار نه با مالی بلکه با برت مکگورک، هماهنگکننده امور خاورمیانه و شمال آفریقا دیدار و گفتوگو کرد. این غیبت معنادار سبب شد بسیاری از کارشناسان این سؤال را مطرح کنند، چرا یکی از چهرههای نزدیک به آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در مسقط غایب است؟ از ابتدای آغاز بهکار وی در وزارت خارجه آمریکا (ژانویه ۲۰۲۱) مالی با چالشهای زیادی برای به سرانجام رساندن مهمترین مأموریتش، یعنی ازسرگیری مذاکرات مواجه بود. تنها به فاصله چند ماه مالی مجبور شد سه نفر از اعضای تیمش را کنار بگذارد. اختلافنظر بر سر نوع توافق با تهران درباره موضوعات هستهای، نظامی، موضوعات منطقهای و... سبب شد مالی مسیر متفاوتی انتخاب کند. بیتردید برت مکگورک در امتداد سیاست جیک سالیوان حرکت خواهد کرد، با این تفاوت که مهار تنشها نسبت به ایران با هدف جلوگیری از افزایش تنشها میان ایران و غرب در دستور کار قرار دارد. آزادسازی بخشی از اموال بلوکهشده ایران در عراق و کرهجنوبی، صدور مجوز برای افزایش صادرات نفت ایران، افزایش همکاریهای فنی میان تهران و واشنگتن، داغ شدن موضوع تبادل زندانیان، فعال شدن کانال گفتوگوهای سیاسی- اقتصادی ایران و آمریکا در عمان، قطر و حتی امارات بهمعنای افزایش نقش مکگورک و اکنون پالی است.
راهبرد «ریموتکنترل»
در این شرایط دولت سیزدهم علاوه بر پیگیری دیپلماسی همسایگی و توسعه روابط با قدرتهای نوظهور باید با دنبال کردن دیپلماسی شجاعانه و درنظر گرفتن خطوط قرمز رهبر معظم انقلاب به سمت توافق پایدار و بلندمدت با غرب حرکت کند و علاوه بر حفظ صنعت هستهای ایران، تحریمهای اولیه و ثانویه آمریکا برداشته شود. همچنین دولت بایدن با دنبال کردن راهبرد «ریموتکنترل» در زمینه مناقشه هستهای با ایران قصد دارد جلوی دستیابی تهران را به فناوری هستهای بگیرد و در عینحال مسیر توسعه همهجانبه ایران را مسدود کند. در چنین شرایطی باید منتظر ماند و دید در یکسال پیشرو تهران و واشنگتن به توافق کوتاهمدت دست خواهند یافت یا همچنان گره مذاکرات هستهای بسته باقی خواهد ماند.
هرچند ورود بایدن به کاخ سفید با اذعان به شکست فشار حداکثری ترامپ و طرح سیاست فشار هوشمند با تکیه بر اجماع منطقهای و جهانی علیه ایران همراه بود اما آنچه در بیش از دو سال گذشته رقم خورد، حاکی از ناکامی دموکراتها در پیگیری سیاست «فشار - مذاکره» در برابر ایران بوده است.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: رابرت مالی مذاکرات رابرت مالی تحریم ها مک گورک هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۳۰۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی